Web Analytics Made Easy - Statcounter

انتشار تصاویر دیدار آقای محمد باقر قالیباف با آقای رجب طیب اردوغان که در آن رییس مجلس ایران یک تابلو فرش نفیس به رییس جمهوری ترکیه اهدا کرده و متقابلا کتابی ساده از گفته‌های او با عنوان «گل واژه» را هدیه گرفته، واکنش‌ها و بحث‌هایی را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی دامن زده است.

  برخی با مراجعه به تارنماهای فروش این نوع تابلو فرش مدعی قیمت 27 میلیون و 500 هزار تومانی آن شده‌اند (فرش دست‌باف دیوارکوب سی پرشیا مدل آیه) در حالی که قیمت کتاب اردوغان کمتر از 7 یوروست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



  این نوشته برای قیاس ارزش این دو نیست. طبعا هر که هر چه دوست دارد هدیه می‌دهد. یکی کم و دیگری زیاد. در زندگی ما شهروندان عادی هم الزاما هم ارزِ آنچه اهدا می‌کنیم هدیه نمی‌گیریم که اساسا اگر چنین باشد دیگر هدیه نیست، قرض است ولو بعضی انتظار جبران و به این گفته باور داشته باشند: کاسه جایی رود که باز آید قدح!

  غرض این است که گفته شود داستان منحصر به آقای قالیباف نیست و سیاست‌مدارانی در این سطح نباید به جنبۀ مادی توجه کنند بلکه اختصاصی یا خاص یا شخصی بودن مهم است.

  با این نگاه هدیۀ متناسب همان است که اردوغان داد. یک کتاب دربارۀ خودش یا گفته های خودش و اهمیتی ندارد که 7 یورو می‌ارزد یا 7000 یورو چون اگر اختصاصا امضا کرده باشد ارزش پیدا می‌کند.

  شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی به آنچه اهدا می‌کنند ارزش می‌دهند نه آن که قیمت هدیه مهم باشد.

  کما این که دیده‌ایم مهم ترین هدایایی که رهبری می دهد یا انگشتری خودشان است یا چفیه یا قرآن‌هایی که آغاز را امضا می‌کنند. پوتین هم که به ایران آمد «مدلی از یک نسخۀ خطی قدیمی قرآن» اهدا کرد (که در موزه آرمیتاژ در سن‌پترزبورگ نگه‌داری می‌شد) و قاعدتاً به عنوان یک مسیحی ارتدوکس یا کمونیست سابق نمی‌توانسته امضا کند.

  یا مشهور است که امام خمینی کالاهای عادی هدیه می‌داده و گاهی رادیوی جیبی شخصی و چون منتسب می‌شده ارزش می‌گرفته است.

  شاید گفته شود این سنت رهبران است اما فردی در حد رییس مجلس شورای اسلامی به رسم و عادت مراسم تودیع و معارفه در ایران تابلو فرش هدیه داده است. ضمن این که مزین و منقش به آیۀ قرآن بوده حال آن که در نگاه اول تابلوفرش بودن آن به چشم می‌آید نه مضمون.

  روزگاری به طعنه گفته می‌شد پتویی که در پاتختی بعد از عروسی هدیه گرفتید شاید هدیۀ خود شما به مادر یکی از بستگان‌تان در تولد او بوده باشد و همین جور دست به دست چرخیده تا به دست خود شما رسیده است! حکایت تابلو فرش هم با احترام به اصل اثر هنری و آیات و احادیث و اشعار بافته شده در آن همین شده چون اوج ذوق هنری مسؤولان ما در هر مراسم اهدای تابلو فرش است!



  رفتار اردوغان در اهدا و امضای خودش در قالب اهدای عکس تا چند دهه پیش در ایران ما هم رایج بوده است به گونه‌ای که درآلبوم قدیمی پدر ومادرها عکس‌های آتلیه‌ای می‌توان یافت که بستگان در عکاسی می‌گرفتند و امضا می‌کردند. حالا تصور کنید اگر یکی از آنها شخصیت مشهوری شده باشد چه قیمتی پیدا می‌کند.

  برای این که گمان نکنید نوشته در نقد شخص آقای قالیباف است مثال دیگری می‌آورم تا مشخص شود شیوۀ هدیه دادن ما اشکال دارد. هدیۀ آقای خاتمی به پاپ ژان پل دوم هم غیرمتعارف بود. چند حلقه فیلم ویدیویی از سریال «مردان آنجلس» در جعبه‌ای که به جعبه کفش شباهت داشت در حالی که پاپ اصلا تلویزیون تماشا نمی‌کرد!

  حالا به یاد آوریم روبرت مک فارلین مشاور امنیت ملی رییس جمهوری آمریکا در سفر مخفیانه و با گذرنامۀ ایرلندی به تهران در دورۀ دوم ریاست جمهوری رونالد ریگان چه با خود آورده بود: کیک، کلت و انجیل! یک انجیل با امضای رییس جمهوری آمریکا و هر یک پیام روشنی داشت: مشخصا این که کاری کنید گروگان‌های ما در لبنان آزاد شوند و متقابلا به شما سلاح می‌دهیم.

  تابلو فرش نفیس اما چه پیامی برای آقای اردوغان دارد؟ آن را در کاخ ریاست جمهوری خود نصب کند یا در خانه‌اش؟! یا برود قیمت کند چند می ارزد؟ بدیهی است که به احترام آیۀ قرآن جای مناسبی نصب می‌شود اما جنبۀ نمادین ندارد مگر آن که گفته شود این همان ترکیۀ لاییک است و حالا به رییس جمهوری آن قالی با آیۀ قرآن اهدا می‌کنیم. در این صورت اما یک نسخۀ خطی مناسب‌تر بود؛ کوچک و جمع و جور.

  برخی البته تصور می‌کنند هدیه باید بزرگ و چشم‌گیر باشد تا قیمت آن مشخص باشد. کوچک باشد به چشم نمی‌آید مگر آن که طلا باشد! با کتاب که غالبا میانه‌ای ندارند. کتاب هم هدیه بگیرند اول پشت آن را نگاه می‌کنند ببینند چند است. دوستی که در کار گُل و گیاه است تعریف می‌کرد بازاری‌ها علاقه وافری به گل گلایل دارند که درشت و خوش قد و بالاست ولی دختران جوان رز و مریم و نرگس را ترجیح می‌دهند. بازاری‌ها و سنتی‌ها دوست دارند حسابی به چشم بیاید. بر ما مردمان عادی خُرده ای نیست ولی ذوق کار به دستان بعد این همه سال که برای‌شان هزینه شده کمی باید تربیت شده باشد و متفاوت عمل کنند. مختص فرهنگ غربی نیست. کشورهای ثروتمند عرب هم چنین می‌کنند.

 به یاد آوریم در فروردین 1377 عبدالله نوری وزیر کشور دولت اصلاحات در بازگشت از سفر مکه، چه هدیه‌ای از پادشاه عربستان را به خانۀ کرباسچی شهردار وقت تهران بُرد که به زندان افتاده بود؟ یک تکه از پردۀ کعبه را که از ملک عبدالله هدیه گرفته بود.

  پس بحث بر سر این نیست که هدیۀ قالیباف، 27 میلیون می‌ارزیده یا 17 میلیون یا 7 میلیون و ارزش مادی کتاب اردوغان 7 یورو چون امضا شدۀ کتاب قیمت می‌گیرد. این است که متناسب نبوده. نه به خاطر آن که به اندازۀ آن هدیه نگرفته و مقایسۀ این دو خوشایند نباشد. چرا که شاید برخی را خوش‌ آید و بگویند نشانۀ دارایی ماست و ناداریِ طرف!

مشهور است که در دیدار تاج‌الملوک همسر رضا شاه با هیتلر، حاج محتشم‌السلطنۀ اسفندیاری از جانب رضاشاه دو قطعۀ قالی نفیس و مقداری پستۀ رفسنجان اهدا می کند و هیتلر متقابلا سه عکس خود را امضا می‌کند و به او و دخترانش می‌دهد و مترجم سفارت می‌گوید: پیشوای آلمان می‌گویند ما را ببخشایید که مانند پادشاه ایران ثروت‌مند نیستیم!

شاید بپرسید پس چه باید هدیه می‌داد؟ در پاسخ می‌توان گفت مگر رییس مجلس ایران با توجه به جایگاه تنزل یافتۀ پارلمان، همتای رییس جمهوری ترکیه است تا نیاز به هدیه دادن باشد؟ اما اگر باز فرض بر اهدا باشد کاش نسخه‌ای از مثنوی یا دیوان کبیر (شمس) اهدا می‌شد چرا که مولانا در قونیه مدفون است و گاه یادشان می‌رود مولانا به پارسی شعر می‌سروده است و اگر اصرار بر جنبۀ مذهبی بوده قرآنی که ارزش تاریخی آن جلب توجه کند نه طول و عرض تابلو تا مثل مراسم تودیع و معارفه در ایران عکس یادگاری بگیرند و اردوغان هم اخم کند!

23219

کد خبر 1582201

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: محمد باقر قالیباف ترکیه رجب طیب اردوغان رییس جمهوری تابلو فرش 7 میلیون

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۲۰۵۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چهره‌های مشهور ادبیات که مست عشق پارسا پیروزفر را دیدند | میرجلال‌الدین کزازی: از آغاز تا انجام، شادمان و خشنود بودم...| تصاویر

به گزارش همشهری آنلاین، روز جمعه ۱۴ اردیبهشت‌ اکرانی خصوصی از فیلم «مست عشق» در موزه سینما تدارک دیده شده بود تا سازندگان این فیلم سینمایی میزبان برخی از چهره‌های حوزه مولوی‌شناسی و شمس پژوهی و شاهنامه‌پژوهی همچون محمدعلی موحد و میرجلال‌الدین کزاری و نیز بزرگان دیگری همچون ژاله آموزگار (پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی)، عبدالمجید ارفعی (متخصص زبان‌های باستانی و مترجم خط میخی عیلامی)، احمد محیط طباطبایی (رییس ایکوم)، لوریس چکناواریان (آهنگساز و رهبر ارکستر)، یونس شکرخواه (متخصص علوم ارتباطات) و حجت‌الله ایوبی (رییس سابق سازمان سینمایی و کمیسیون ملی یونسکو) شدند.

در میان این چهره‌های فرهنگی و هنری، محمدعلی موحد به تماشای فیلم نشست.

پشتوانه سینمای ایران ادبیات فاخر و گنج معنوی آن است از راست: لوریس چکناواریان، محمدعلی موحد و میرجلال‌الدین کزازی

در ابتدای این مجلس و پیش از نمایش فیلم، حجت‌الله ایوبی در سخنانی کوتاه گفت: ملت ایران یک بدهی به دنیا داشت و دنیا هم یک مطالبه بزرگ از ما. سینمای ایران که جزء سینماهای برتر جهان است باید کاری را برای حضرت مولانا و شمس انجام می‌داد.

او با تاکید بر اینکه خودش فیلم را ندیده است، ادامه داد:‌ من این تلاش و عزم را گرامی می‌دارم بویژه آنکه بارها از زبان بزرگان جهان شنیدم که چه معمایی در سینمای ایران وجود دارد که با وجود حداقل امکانات این چنین درخشان است؟ به نظر بنده، راز و رمز این موفقیت در این سالن حاضر است؛ پشتوانه سینمای ایران ادبیات فاخر و گنج معنوی آن است که در هیچ کجای جهان وجود ندارد. سینمای شاعرانه ایران مرهون بزرگانی است که امروز در اینجا نشستند و آقایان فتحی، توحیدی و دیگر هنرمندان در این فضا تنفس کردند و با محمدعلی موحد زندگی کردند. فیلم و نگاه آن‌ها عطر و رنگ موحد و کزازی و شفیعی کدکنی و بزرگان دیگر را می‌دهد. من این عزیزان را به "نام" و بدون لقب صدا کردم چون استاد شفیعی کدکنی در آخرین شماره مجله «بخارا» زیبا گفته است که محمدعلی موحد بالاترین لقبش در همین است که «محمدعلی موحد» است و لقب و پسوند و پیشوندی برازنده او نیست. این برای بقیه اساتید هم صدق می‌کند.

ایوبی افزود: یقین دارم که استقبال فراوان مخاطب آغاز راهی است که باز هم از مولانا و شمس سخن گفته شود.

سپس فرهاد توحیدی - فیلمنامه‌نویس «مست عشق» بیان کرد: نوشتن فیلمنامه این کار در کنار جناب آقای فتحی حدود سه سال و اندی طول کشید و در طول نوشتن متن، سایه معنوی دکتر موحد بر سر این کار بود.

او با اشاره به شیوه روایت فیلم گفت:‌ من به عنوان یک معلم کوچک فیلمنامه‌نویسی عرض می‌کنم که سال‌هاست در میان همکارانم و بخصوص در میان جوانان علاقه‌مند به فیلمنامه‌نویسی اشتیاق زیادی برای گذر و عدول از نوشتن فیلمنامه به سبک و سیاق کلاسیک در چهارچوب شاه‌پیرنگ می‌بینم. آن‌ها بسیار دوست دارند که فیلمنامه‌نویسی متفاوت را با روایت‌های موازی تجربه کنند و برای یادگیری تکنیک داستان‌گویی در فیلمنامه نویسیِ آلترناتیو، طبیعتاً به ادبیات فیلمنامه‌نویسی ترجمه شده رجوع می‌شود.

ژاله آموزگار

این در حالی‌ است که بخت بزرگ بنده و آقای فتحی این بود که در این کار برای سازماندهی روایت‌های موازی از دل آثار مولانا و مثنوی استفاده کردیم. شاید بی‌راه نباشد که بگویم یکی از اولین کسانی که داستان‌گویی به این شیوه را ابداع کردند حضرت مولانا بود و البته پیش‌تر از او عطار و سنایی هم چنین تجربه‌ای داشتند.

توحیدی ادامه داد: کوشش ما این بود از آن میراثی که حضرت مولانا و دیگران در روایت‌گری به جا گذاشتند و بزرگان امروز ادبیات ایران در کتاب‌های خود شرح دادند، استفاده کرده باشیم و امیدوارم آنچه بر پرده خواهید دید گوشه کوچکی از انتظارات شما را برآورده کند.

جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاه‌تر نکنیم

در پایان حسن فتحی - کارگردان «مست عشق» که از سر فیلمبرداری سریالش خود را به این برنامه رسانده بود - متنی را قرائت کرد که به این شرح بود: «همه ما آدم‌ها بی‌آنکه خواسته باشیم، متولد می‌شویم و طنز قضیه در این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، متولد شدن ما با نوعی مسئولیت اخلاقی همراه است؛ مسئولیتِ اینکه اوضاع جهانی را که لُملُمه می‌زند از حرص و طمع و کشتار و ویرانی، با افعال خودمان سیاه‌تر از آنچه که هست نکنیم. پیام شیرین و شکّرین شمس و مولانا در این زمانه تلخ‌کامی و خشونت و نفرت‌پراکنی، می‌تواند بارقه امیدی باشد برای ما ساکنانِ به عادت و روزمرگی گرفتار شده‌ی این روزگار تا شاید با پرهیز از خودشیفتگی و افکار خشک و تنگ‌نظرانه در افعال و کردار خودمان تأمل و نواندیشی و تجدیدنظر کنیم.

حسن فتحی

این اثر سینمایی بی‌هیچ تفاخری برگ سبزی تحفه درویش و نمایش قطره‌ای از دریای بیکران اندیشه‌های عرفانی است.»

در همین زمینه میرجلال‌الدین کزازی؛ استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه در حاشیه اکران خصوصی «مست عشق» برای ادیبان و چهره‌های فرهنگی درباره این فیلم اظهار کرد: از نگاهی فراخ و فراگیر، دید و داوری من درباره این توژینه داستانی یا فیلم این است که دست‌اندکاران و پدیدآورندگان آن در کار هنری که می‌خواسته‌اند کرد، کامدار بوده‌اند. توانسته‌اند به آن آماج‌ها و آرمان‌هایی که در سر می‌پرورده‌اند، دست بیابند. از این دید این فیلم یکی از اندک فیلم‌هایی است که من از دیدن آن، از آغاز تا انجام فیلم، شادمان و خشنود بودم.

او افزود: آن دریافتی که این هنرمندان از چهره‌ مولانا و منش و کنش او داشته‌اند، در بخشی گسترده در این آفریده هنری بازتاب یافته است. دم‌های دلپذیری را من به هنگام دیدن فیلم گذرانیدم اما چند ویژگی بیشتر بر من کارگر افتاد؛ بجز کارگردانی که هر چه در فیلم می‌گذرد به راستی به گونه‌ای به او بازمی‌گردد زیرا اوست که سررشته‌ها را در دست دارد، خُنیا یا موسیقی فیلم بسیار بشکوه، کارساز و اثرگذار بود، به همان سان فیلم برداری آن. سه دیگر، آوابرداری این فیلم. از دید فنی این سه، نمود بیشتری در چشم من داشت.

کزازی درباره گفت‌وگوهای بین شمس و مولانا که از دید برخی، شاید برای مخاطب عام دیریاب‌تر باشد و اینکه آیا فیلم توانسته شمایی از مولانا و شمس را به مخاطب عام‌تر معرفی کند، گفت: بیشینه این گفت‌وگوها چون از آبشخورها ستانده شده بود، از ویژگی‌های بسیار پسندیده فیلم شمرده می‌شود اما زبان فیلم، شاید ناچار بوده‌اند من داوری نمی‌کنم، با زبان روزگار مولانا همیشه سازگار نبود، شاید می‌خواسته‌اند که بیننده امروزین بتواند پیوند بیشتری با فیلم بیابد. ببیننده‌ای که با ادب پارسی و زبان مولانا به بسندگی آشنا نیست.

کد خبر 849267 منبع: ایسنا برچسب‌ها کارگردانان سینمای ایران خبر مهم پارسا پیروزفر بازیگران سینما و تلویزیون ایران مولانا سینمای ایران شهاب حسینی (بازیگر)

دیگر خبرها

  • نمی‌توانم نسبت به ظلم و نسل‌کشی در غزه بی‌تفاوت باشم
  • دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم/ نگاهی به فیلم مست عشق
  • چهره‌های مشهور ادبیات که مست عشق پارسا پیروزفر را دیدند | میرجلال‌الدین کزازی: از آغاز تا انجام، شادمان و خشنود بودم...| تصاویر
  • جمعی از اساتید ادبیات به تماشای «مست عشق» نشستند/ حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاه‌تر نکنیم
  • (تصاویر) بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران، مهمان «مست عشق»!
  • بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران زمین مهمان "مست عشق" شدند (+تصاویر)
  • بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران زمین مهمان "مست عشق" شدند
  • نصب تابلو‌ها و علائم ترافیکی در کمربندی نسیم شمال 
  • حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاه‌تر نکنیم
  • رونمایی از سرود مریانج من